خاطرم نیس از چه سنی دقیقا بود ولی اینو خوب به یاد میارم که قول دادم شبیه پدرم نشم . یعنی حاضر بودم هرکاری کنم که فقط زندگیم خط مسیر اون رو پیش نگیره.وقتی به سن اون میرسم احساساتش یا ادبیاتش درمن جونه نزنه . دلم نمیخواست میوه درختی بشم که باغبانش دلش میخواد محصولش رو به گند بکشه . دلم نمیخواست ولی گاهی تو آینه به جای تصویر خودم بابامو میبینم ودلم میخواد هردومون از رو کره زمین محو میشدیم. جوری متلاشی میشدیم که دیگه حتی از مولکول یا اتم های سازنده مون هم نتونن برای ساختن هیچ بنی آدم دیگه ای استفاده بشه.
- تاریخ : شنبه ۲۵ مرداد ۹۹
- ساعت : ۲۱ : ۰۲
- |
- نظرات [ ۰ ]